همکار جدید
طبق معمول خانوم کروگر داشت سمیرو بن روبرای اینکه ماشینشونوداغون کرده بودن بازخواست میکردکه هوته اومد:ا...خانم کروگر یه دخترجوون الان اومدومیگه عضو جدیدکبراس
بن وسمیر:چییییییی؟ماخودمون اضافه ایم یکی دیگه رومیخوایم چی کار؟کروگر:خیلی خوب بگوبیادتو. چند دقیقه بعددختری وارد اتاق کروگر میشه وبااعتمادبه نفس :سلام من لیوندا سیمسون هستم فارغ التحصیل ازدانشکده افسری برلین باچهار سال سابقه کارتونیروی امنیتی.
بن بانگاه (عاقل اندردیوانه ای):ببخشیدخانم.....چی بود اسمتون اره خانم سیمسون شمااصن میدونیدماشین وبزرگراه چیه وماچی کارمیکنیم یاعادت دارین باراننده شخصی تون رفت وآمد کنید؟خانم کروگر چشم غره ای بهش میره اما سمیر زیرلب تشویقش میکنه(خوب هیچ کدوم نمی خواستن جودونفره شون توسط یه دختر سوسول از هم بپاشه) لیوندا:درجوابتون اقای یگر باید بگم من چندتا کاپ رالی بیابان دارم(کف سمیروبن برید)
بن:دیگه سوالی ندارم کروگر:فکرکنم ازاین به بعد ماشینای بیشتریوداغون کنین سمیر:اونموقع کمترمادوتارو توبیخ میکنین چون نوبتی میرونیم سوزانه بااشفتگی:سمیر بن توبزرگراهb6یه انفجار بزرگ رخ داده باید زود برین بن:بفرمایید خانم لیوندا سیمسون اولین ماموریتتون تو گروه ما لیوندا:عالیه!..........
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب ...